بعد از انعقاد عقد نكاح و گره خوردن دو شخصيت زن و مرد با يكديگر و ساختن يك خانواده، تعامل و رفتار متقابل زوجين با يكديگر نقش منحصری در بقا و تكامل و تعالی خانواده ايفا میكند كه ابتدا گفتار و رفتار شوهر را با زن مورد مطالعه و بررسی قرار میدهيم، سپس به حق شوهر بر زن میپردازيم.
حسن معاشرت
هيچ ترديدی نيست كه اولين خواسته زن حسن معاشرت شوهر با اوست؛ يعنی زبان خوش و رفتار خوب. اين حداقل واسته ای است كه زنان در تعامل زناشويی و همسرداری سخت بدان نيازمند هستند و اسلام نيز بدان اهتمام داشته و حتی حسن معاشرت مرد با زن را نشانه ايمان و تقوای او قرار داده است كه چنانچه مرد با اهل خانه سوؤ رفتار داشته باشد، دچار عذاب الهی خواهد شد.
در كتاب من لايحضره الفقيه، ج ۳، ص ۲۸۱ از امام صادق (ع) روايت شده است كه: «خداوند به مردی كه با زوجه خود حسن رفتار داشته باشد، لطف و مرحمت خواهد داشت؛ چرا كه خداوند مرد را قيم بر زن قرار داده است» و همچنين از رسول خدا(ص) نقل شده است: «بهترين شما كسانی هستند كه بهترين برای زنان خود باشند و من بهترين برای زنان خود هستم» و در روايت ديگری آمده است: «بهترين شما، بهترين برای خانواده اش است و من بهترين شما برای خانواده خود هستم.»
برخورد شوهر با همسر در محيط خانواده بسيار اهميت دارد تا آنجا كه مبنای عذاب اول قبر بدرفتاری با اهل خانه است و هيچ كس، هر قدر كه ايمان داشته باشد از اين عذاب خلاصی ندارد.
سعدبن معاذ و بدرفتاری با خانواده سعدبن معاذ، رئيس قبيله اوس در مدينه بود. او از اصحاب و ياران نزديك پيامبر (ص) بود و در جنگهای بدر، احد و خندق همراه آن حضرت شركت داشت. سعد بسيار مورد احترام پيامبر میبود و حضرتش ايشان را حاكم در قضيه بنی قريظه قرار داد. سعدبن معاذ در سال پنجم هجرت پس از جنگ خندق در اثر جراحتی كه در بازوی خود داشت دچار خونريزی شديد شد. هنگامی كه پيامبر(ص) از زخم سعد با خبر شد به عيادتش آمد و او را در آغوش گرفت و در حالی كه خون دست سعد به سر و صورت رسول خدا(ص) میپاشيد، سر او را به دامن نهاد و پارچه سفيدی روی او كشيد كه هرگاه صورتش را میپوشانيد پاهايش برهنه بود و اگر پايش را میپوشانيد، صورتش برهنه میماند، آنگاه برای او دعا كرد: «بار خدايا! سعد در راه تو جهاد كرده و پيامبرت را تصديق كرد، روح او را به خوبی بپذير».
سعد در اثر زخم تيری كه به دستش رسيده بود در۳۷ سالگی درگذشت و در بقيع، پای ديوار خانه عقيل بن ابی طالب به خاك سپرده شد. وقت صبح كه رسول خدا(ص) از خواب برخاست، جبرئيل نازل شد و عرضه داشت: «يا رسول ا...، چه كسی از امت تو از از دنيا رفته است كه ملائكه آسمان روح او را به يكديگر مژده میدهند»؟ حضرت فرمود: «خبر ندارم
جز آنكه سعد معاذ مريض بود» سپس به مسجد تشريف بردند و پرسيدند: «سعد چه شد»؟ مردم گفتند: وفات كرد. حضرت نماز صبح را خواند و از مسجد به سوی منزل سعد رفت. وقتی كه وارد شد ديد خانواده سعد مشغول غسل دادن او هستند، سپس جنازه را در تابوت گذاشتند. حضرت طرف جلو تابوت را گرفت و در بيرون از منزل برزمين گذاشت و جنازه سعد را تا اول بقيع تشييع كرد.
حضرت فرمود: «قسم به آن كسی كه جانم در دست اوست! تابوت او را ملائكه حمل كردند و هفتاد هزار فرشته برای تشييع جنازه سعد فرود آمدند كه تا كنون به زمين نيامده بودند».
برای سعد قبری در پای ديوارخانه عقيل بن ابی طالب حفر كردند. سپس رسول خدا (ص) شخصا داخل قبر شد و لحد قبر را چيد و فرمود: «گل نرم بدهيد». آنگاه تمام شكافهای ميان خشتها را محكم و مسدود كرد و فرمود: «هر چند میدانم به زودی خراب میشود ولی خدا دوست دارد كه بنده اش هر كاری انجام میدهد محكم كند». در اين هنگام قبر ساخته و
با ريختن خاك با زمين هموار شد. مادر سعدبن معاذ كه در كناری نشسته بود، گفت: «هنيئا لك الجنه» (بهشت بر تو گوارا باد). در ميان بهت و تعجب همگان ناگهان پيامبر فرمود: «مادر سعد! خاموش باش. از خدا چه توقع داری؟ قبر، فشار سختی به سعد داد كه اگر قرار بود كسی از اين فشار خلاصی يابد سعد نيز میبايد از آنان باشد.» مردم با تعجب بيشتری پرسيدند: يا رسول ا...، درباره سعد رفتاری كرديد كه درباره هيچ كسی چنين نكرديد؛ چرا كه جنازه اش را با پای برهنه و بدون عبا تشييع نموديد.
حضرت فرمود: «چون فرشتگان چنين بودند، من هم از آنان پيروی كردم و دستم در دست جبرئيل بود، هر جا را او میگرفت، من نيز میگرفتم». تعجب مردم از حد گذشته بود و پرسيدند: با اين همه احترام و تجليل فرشتگان الهي، چگونه قبر، سعد را فشار داد؟
حضرت فرمود: «اين مهم به خاطر بدرفتاری و بداخلاقی سعد با خانواده اش بوده است كه در طول زندگی مشترك، حسن معاشرت با خانواده خود نداشت». (طبقات، ج ۳، ص ۴ به بعد)
هيچ مرد مسلمانی كه واقعا ادعای ايمان دارد حق ندارد به همسر خود توهين كند و يا در بين جمع خانواده او را تحقير كند. يقين بدانيد نشانه ايمان مرد خوش رفتاری با زن است و زن خانه بايد از روی عشق و علاقه، شوهرش را دوست بدارد، نه اين كه از باب ضرورت شوهر داشتن او را تحمل كند.
نظرات شما عزیزان: